سلام
یه سلام گرم از یه مشهد سرد ابری
و تو کتاب«شازده کوچولو:اثر آنتوان دوسنت اگزوپری»خوندم:
«وقتی با آدم بزرگ ها ازدوست تازه تان حرف بزنید ازتان درباره چیزهای اساسی اش سوال نمی کنند.هیچ وقت نمی پرسند :
"آهنگ صداش چه طور است؟
چه بازی هایی را بیشتر دوست دارد؟
پروانه جمع می کند یا نه؟ "
می پرسند:
" چند سالش است؟
چند تا برادر دارد؟
وزنش چه قدر است؟
پدرش چه قدر حقوق می گیرد؟ "
و تازه بعد از این سوال ها است که خیال میکنند طرف را شناخته اند.
اگر به آدم بزرگ ها بگویید یک خانه قشنگ دیده ام از آجر قرمز که جلو پنجره هاش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند.
باید حتما بهشان گفت یک خانه صد میلیونی دیدم تا صداشان بلند بشود که:" واااااااای چه قشنگ!"
تو یه هوای سرد پاییزی
گرمی تو دلاتون
لبخند رو لبلاتون
به کام روزگارتون
معرفت مرامتون
دست خدا تو دستتون
گلی خانوم گل!