یک سلام کوچولوی پرشیایی
یا رب...
چه بد کردم
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم
مرا یا رب نمیخواهی گناه هستو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم
به حرفم گوش کن یا رب
به دردم گوش کن یا رب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
بگو یا رب چه بد گفتم چه بد کردم
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم
به جز عشقی که دردش را
به من دادی به من یا رب
چه بخشیدی که رد کردم
فقط در عاشقی یا رب
مدد گفتم شدم عاشق
تمنای مدد کردم
به حرفم گوش کن یا رب
به دردم گوش کن یا رب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
شب مستی اگر یک توبه بشکستم
سحر تکرار توبه صد به صد کردم
به سیلابم کشاندی زیر و بم دیدم
تحمل در عذاب جزر و مد کردم
برایم آتش دوزخ فرستادی
برایت لاله ها را در سبد کردم
برایم آتش دوزخ فرستادی
برایت لاله ها را در سبد کردم
به حرفم گوش کن یارب
به دردم گوش کن یارب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یارب
گرفتی جامه فضل مرا از من
صبورانه کله را از نمد کردم
نشانم ده اگر یک مور آزردم
اگر یکدانه گندم را لگد کردم
مرا یارب نمیخواهی گناه هستو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم
مرا یارب نمیخواهی گناه هستو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم
به حرفم گوش کن یا رب
به دردم گوش کن یا رب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یا رب
اگر بیهوده میگویم مرا
خاموش کن یا رب
مرا خاموش کن یا رب
مرا خاموش کن یا رب
اگه اینستاگرام هم داردید پیچ یادداشت های روزانه ماله منه هر از چند گاهی یه عکس با متن میزارم اونجا خوشحال میشم شمارو اونجا ببینم
@yad_dasht
سال نو مبارک
بوی عید...
شعر از فریدون مشیری
یک سال دیگه هم با همه خوبی و بدی هاش و اتفاقات خوب و بدش گذشت ، امیدوارم سال پیش رو سالی پراز شادی و برکت برای خودتون و خانوادهتون زندگیتون باشه.
هیولاها هم مشکلاتی دارند!!!!
یک سنت شیرینی...
یه روز که تعدادی از پولدارا تو قنادی در حال خرید بودن ،یه گدای ژنده پوش وارد شد
و تموم جیبهاشو گشت ،یه سنت پیدا کرد و گذاشت رو میز ،گفت اینو شیرینی بهم بده !!!!
مدیر قنادی با دیدن این صحنه جلو اومد و به اون فقیر تعظیم کرد
و با خوشحالی و لبخند ازش حال پرسید و گفت :
قربان !خیلی خوش اومدید و قنادی ما رو مزین فرمودید ...پولتون رو بردارید
و هر چقدر شیرینی دوست دارید انتخاب کنین !!!!
امروز مجانیه اینجا ...
♡♡
پولدارا ازین حرکت ناراحت شدن و اعتراض کردن که چرا با ما اینجوری برخورد نکرده ای تا حالا ؟
مدیر قنادی گفت :
شما هم اگه مثل این آقا ،تموم داراییتون رو ، رو میز میذاشتین ،جلوتون تعظیم میکردم ...
♡♡
* ﺩﺭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﺧﻄﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺷﺐ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ، ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻲ، ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻏﻀﺐ، ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺎﺵ؛
کیستی که من این گونه بی تاب توام....
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم!
تو در کدام سحر بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن همراه کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین آه!
مدام پیش نگاهی مدام پیش نگاه!
کدام نشاط دویده است از تو در تن من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند
به رقص می آیند
سرود میخوانند!
چه آرزوی محالیست زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر!
تو را به هرچه تو گویی به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه صبر مخواه.
که صبر راه درازی به مرگ پیوسته است!
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته است
همه ی وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است.
ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ
ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟
ﺑﻠﻪ ﮐﻪﺩﺍﺭﯾﻢ .ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ
ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟ ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ
ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ . ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ
ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺵ ﯾﺦ ﺯﺩ ...
ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻨﺪﻳﺪﻥ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻫﻤﻴﺸﻪ
ﺑﺨﻨﺪﻳﻢ ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺨﻨﺪﯾﻢ
ﭼــﻪ ﺣﻘﯿــﺮﻭﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳــﺖ ﺁﻥ ﮐﺴــﯽ ﻛــﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩﻣﻐــﺮﻭﺭﺍﺳﺖ !
ﭼــﺮﺍ ﻛـــﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧــﺪ ﺑﻌــﺪ ﺍﺯ ﺑــﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧــﺞ ، ﺷــــﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑــﺎﺯ ﻫـﻤــﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒــﻪ ﻗــــﺮﺍﺭﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧـــﺪ .ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺷﺎﻩ ﻭﮔﺪﺍ و ﺩﺍﺭﺍ ﻭﻧﺪﺍﺭ ﻗﺒﺮﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﮮ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻪ " ﮐﺒﺮ "ﺩﺍﺷﺖ ﻧﻪ " ﺭﯾﺎ ...." ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ " ﺗﻘﻮﺍ " ، ﺑﺎ ﯾﮏ "ﺗﻖ " ، " ﻭﺍ نرود....
پسر پادشاه و بذر کوجک...
پادشاهی تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند،
اما بر اساس قوانین کشور پادشاه میبایست متاهل باشد.
پدر دستور داد یکصد دختر زیبا جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند.
آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها «بذر کوچکی» داد و گفت: طی سه ماه آینده که بهار است، هر کس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد.
دختران از روز بعد دست به کار شدند و در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی میکرد،
او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت، اما در پایان 90 روز هیچ گلی سبز نشد!
خیلیها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت:
«نمیخواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو!».
روز موعود پادشاه دید که 99 دختر هر کدام با گلهایی زیبا آمدند،
سپس از دختر روستایی دلیل را پرسید و جواب را عیناً شنید.
آنگاه رو به همه گفت: "عروس من این دختر روستایی است!
قصد من این بود که صادق ترین دختر را بيابم! تمام بذر گلهایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود، اما همه شما نیرنگ زدید و گلهایی دیگر آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد"
زیباترین منش انسان راستگویی است....
Sting – Shape of My Heart (یه آهنگ به یاد موندنی)
He deals the cards as a meditation
او با تفکر کارتهایش را بازی میکند
And those he plays never suspect
در کارتهای بازی او شک وجود ندارد
He doesnt play for the money he wins
او برای بردن پول بازی نمیکند
He doesnt play for the respect
او برای جلب احترام بازی نمیکند
He deals the cards to find the answer
او برای رسیدن به یک جواب کارتها را بازی میکند
The sacred geometry of chance
محاسبة مقدس احتمالات
The hidden law of probable outcome
قانون پنهانی از نتیجه احتمالی
The numbers lead a dance
اعداد رقصی را در پی دارند
I know that the spades are theswords of a soldier
میدانم که پیک شمشیر سرباز است
I know that the clubs are weapons of war
میدانم که خاج سلاح جنگ است
I know that diamonds mean money for this art
میدانم که خشت به معنی پول برای این هنر است
But thats not the shape of my heart
اما هیچ کدام شکل قلب من نیست
He may play the jack of diamonds
ممکن است سرباز خشت بازی کند
He may lay the queen of spades
شاید بی بی پیک بازی کند
He may conceal a king in his hand
شاید شاهی را در دستش پنهان کند
While the memory of it fades
تا زمانی که از خاطرها برود
I know that the spades are the swords of a soldier
میدانم که پیک شمشیر سرباز است
I know that the clubs are weapons of war
میدانم که خاج سلاح جنگ است
I know that diamonds mean money for this art
میدانم که خشت به معنی پول برای این هنر است
But thats not the shape of my heart
اما هیچ کدام شکل قلب من نیست
thats not the shape
هیچ کدام شکل
shape of my heart
شکل قلب من نیست
And if I told you that I loved you
اگر بگویم که عاشقت بودهام
Youd maybe think theres something wrong
شاید فکر کنی یک چیزی درست در نمیآید
Im not a man of too many faces
من مردی با چهرههای گوناگون نیستم
The mask I wear is one
نقاب من فقط یکی است
Those who speak know nothing
کسایی که حرف می زنند چیزی نمیدانند
And find out to their cost
و خودت ارزش آنها را خواهی فهمید
Like those who curse their luck in too many places
مانند کسانی که برای شانس آنها نفرینی را در چندین محل قرار دادهاند
And those who smile are lost
و کسانی که می خندند گم شدهاند
I know that the spades are the swords of a soldier
میدانم که پیک شمشیر سرباز است
I know that the clubs are weapons of war
میدانم که خاج سلاح جنگ است
I know that diamonds mean money for this art
میدانم که خشت به معنی پول برای این هنر است
But thats not the shape of my heart
اما هیچ کدام شکل قلب من نیست
Thats not the shape of my heart
هیچکدام شکل قلب من نیست