davod12

 
ملحق شده: 2011-05-11
زندگی عشقی پر مخاطره است، گاه باید قمارش کرد........
امتیاز117بقیه
مرحله بعد: 
Points needed: 83

صغرا خانم فداکار.......

صغرا خانم فداکار


در پي درخواست وزير آموزش و پرورش براي جداسازي كتاب درسي دختران و پسران ،‌

داستان دهقان فداكار در كتاب درسي دختران به صغراي فداكار تبديل شد

داستان جديد
... ... ... ... ...

صغرا خانم فداکار

صغرا خانم فداکار خیلی ناراحت شد اول خواست پیراهنش را در بیاورد به چوبدستی اش
ببندد به و آتش بزند، بعد یادش آمد که لخت می شود و اگر چشم مسافران نامحرم
به او بیفتد، خدا او را با چوبدستی اش در آتش جهنم می اندازد. بعد خواست چادرش
را استفاده کند که یاد موهایش افتاد. سپس متوجه شد لازم نیست مثل مردها به هر
بهانه ای لخت بشود، او زن است و خدا به او عقل داده لذا نفت فانوسش را ریخت روی
چوبدستی اش و آن را آتش زد و چون دویدن برای زن بد است سلانه سلانه به طرف قطار
رفت اما دیگر دیر شده بود و قطار با سنگ ها برخورد کرد و همه ی مسافران شهید
شدند اما صغرای فداکار دین و اعتقادش را زیر پا نگذاشت....!!!!!

 

یه خورده حوصله بخرج دهید

تصویر پایینی بهیچ عنوان ربطی بداستان صغری خانم ندارد


این عکس بی خیالی و خونسردی

زن همسایه صغری خانم رادر آخرین روز سال2011 نشون میدهد

http://a3.sphotos.ak.fbcdn.net/hphotos-ak-ash4/404180_2569082300998_1072417820_2641978_1620148397_n.jpg


فرهنگ لغت طنز و جدید خنده دار..... از دست ندید

فرهنگ لغت طنز و جدید خنده دار

 

http://s2.picofile.com/file/7225069565/Joke_Jadid.jpg

کار از کار گذشتن : سبقت گرفتن یک اتومبیل از اتومبیل دیگر
.
عقربه : عقرب مونث
.
لوزی : سطح پایین زندگی کن
.
صفت : سه تا آدم چاق

.

.

.
.
رامبد : قبلا رام بود حالا وحشی شده
.
چایکوفسکی : ماخوذ از روسی یعنی چای مرا چه کسی کوفت کرده است ؟
.
باکتری : از کتری استفاده کن ! با قوری نه !!!
.
خودکامی : منظور خود کامیار است ، کسی که خودش می آید !
.

عاشقم : آشی که در دوران غم پخته شود !
.
ژرف بینی : کسی که سوراخ بینی اش عمیق است !
.
سودای باطل : نوشابه ای که گاز آن پریده باشد !
.
هیهات : آبگرمکن یا کتری برقی که هی به جوش می آید !
.
فضاحت : کلاه فضانوردی !
.
کته ماست : آن گربه مال ماست !
.
کدبانو : دختر خانمی مجرب در نقشه کشی با نرم افزار اتوکد !
.
سوغاتی : بسیار عصبانی !
.
عجبشیر : احساس رضایت از مطبوع بودن شیر !

 

 

http://s1.picofile.com/file/7228172575/shirino_farhad.jpg

 

همیشه شیرین نباش!
فرهاد گاهی باید طعم دیگری را تجربه کند…
.
.
.
من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم
.
.
.

 

نانوا هم جوش شیرین میزند…
بیچاره فرهاد!!
.
.
.
دل کندن اگر کار آسانی بود…
فرهاد به جای بیستون دل میکند!
.

 

.

 

.
.
.
تورا چه به فرهاد؟
یک فرهاد بود و یک بیستون عاشقی!
تو همین یک وجب دیوار را بردار…
من باورت می کنم
.
.
.
بیستون کنده شدو عشق به جایی نرسید
دیگر از تیشه ی فرهاد بدم می آید!!
.
.
.
از بیستون نیاید صدای تیشه
گویا که فرهاد به خواب “شیرین” رفته باشد
.
.
.
از عشق های این روزا…
داستانی به بلندای شنگول و منگول هم نمیتوان نوشت…
چه برسد به شیرین و فرهاد!!!
.
.
.
یه زمونه ای شده
اگه برای عشقت کوه هم بکنی
به پای فرهاد بودنت نمیذاره…
میذاره به پای کنه بودنت!!
.
.
.
عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست
.
.
.
ای عشق مرا به شط خون خواهی برد / چون قیس به وادی جنون خواهی برد
فرهاد صفت در آرزویی شیرین / دنبال خودت به بیستون خواهی برد . . .
.
.
.
خدایا من چه سازم ، خسته راهی درازم
نه فرهادم که مرد از داغ شیرین ، نه ایوبم که با دنیا بسازم . .

 

http://a3.sphotos.ak.fbcdn.net/hphotos-ak-ash4/404180_2569082300998_1072417820_2641978_1620148397_n.jpg

 

http://a1.sphotos.ak.fbcdn.net/hphotos-ak-snc7/312154_2376136971673_1498077817_32756806_1215287346_n.jpg

 

http://s2.picofile.com/file/7228163010/adamohavva.jpg

تو “آدم” من “حوا”
سیبی در کار باشد یا نه
با تو
در آغوش تو
بهشت جاریست
بوسه هایت طعم سیب میدهند
.
.
.
کافیست…
عاشق ترین مرد …
آدم بود
که بهشت را به لبخند حوا فروخت!!دوباره سیب بچین حوا
من خسته ام
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند…
.
.
.
به کدامین گناه از بهشت آغوشت رانده شدم؟
من که حتی وسوسه ی سیب نداشتم…
.
.
.
گفت: حالت را نمی پرسم
می دانم خوبی, عکس هایت همه با لبخندند!!
و نمی دانست عکاس که می گوید سیب…
من یاد حماقت حوا می افتم
و پوزخند می زنم…
.



.
.
“آدم” به خدا خیانت کرد!!
خدا غم آفرید… تنهایی آفرید… بغض آفرید…
اما راضی نشد…
کمی تامل کرد…
آنگاه “عشق” آفرید!
نفس راحتی کشید!!
انتقامش را گرفته بود از آدم…
.
.
.
چقدر خوشحال بود شیطان
گمان میکرد فریب داده است مرا!!
نمیدانست تو پرسیده بودی:
مرا بیشتر دوست داری یا
ماندن در بهشت را؟
.
.
.
چه فرقی میکند وسوسه سیب یا حوا…
برای کسی که آدم نیست؟؟
.
.
.
از شروع نفس های حضرت آدم
تا پایان نفس های آخرین آدم
دوستت دارم…
.
.
.
همیشه به من میگن
مثل بچه ی آدم رفتار کن!
من نمیدونم مثل هابیل باشم یا قابیل؟؟؟؟؟؟
.
.
.
مناجات با خدا:

خدایا مارا به خاطر یک سیب از بهشت
انداختی رو زمین
به خاطر آب انگور
میندازیمون جهنم!!
با میوه ها مشکل داری؟؟؟
.
.
.
شیطان هر کاری کرد
آدم سیب نخورد
رو کرد به حوا و گفت:
بخور واسه پوستت خوبه…
.
.
.
و حوا به آدم گفت:
آیا دوستم داری؟؟
و آدم پاسخ داد:
مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم؟؟؟؟؟
(و اینگونه بود که عشق آغاز شد)
.
.
.
_آخه تو آدمی؟؟؟
_پ ن پ تو آدمی!!!
(بخش هایی از مکالمات آدم و حوا)

 

http://a1.sphotos.ak.fbcdn.net/hphotos-ak-snc7/312154_2376136971673_1498077817_32756806_1215287346_n.jpg

 

بسلامتی همه خوانندگان این بلاگ

خصوصا عمو مهران گل و خاله پروین عزیز


عشق دانشجویی!!!

عشق دانشجویی!!!


یک دانشجوی مهندسی شدیدا عاشق دختر همکلاسیش بود
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.



روزها ازپی هم گذشت و دختره که طی مرور زمان به پسره علاقه مند شده بود واسه امتحان از پسر داستان

ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز

رنجوندمت اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن. "



ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.!!!!!!!


چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر با این که هنوز شدیدا عاشق دختره بود و

نمی تونست اون رو از فکرش بیرون کنه طرف دختره نرفت و با غم و اندوه دانشگاه رو ترک کرد....

نتیجه اخلاقی این ماجرا.......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

پسرهای مهندسی هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!!


دختری زیبا ولی کچل + ( عکس )

دختر زیبا ولی کچل + ( عکس )

 



دخــتری هستم به سن بیست و سـه —— فـارغ از تحصیل و درس و مدرسه


مدرک لیـسانس دارم در زبـان —— دارم از خود خـانه و ملک و مکان


مرغم و خواهم ز بهر خود خروس —— مـانـده ام در حـسرت تـاج عــروس


مبل و اسباب و لوازم حاضـرهـست —— ماکرو ویو و چای ساز تا فرش و تخت


هست موجود و جهازم کـامل است —— پــول نـقـد و زانـتـیا هم شامل است


کـاش جـای این همه پـول و طـلا —— تـور میـشـد شـوهـری در عـشـق ما


هرچه خواهـم هست و تـنها شوی نیست —— بر سـرم گـیـسـو و زلف و موی نیست


گـیـسـوان را من تراشـیـدم ز بـن —— تا بیـارد بهـر بخــت من شگـون


گـیـسـوانـم در بلـنـدی بود تا زیـر کـمـر —— آبـشاری لـخت و صـاف از فرق سر


دافم و بـی اِ ف دمـادم چون قـطار —— مانده ام در حسرت یک خواستـگار


ترسم از بی شـوهـری گـردم تـلـف —— بر دهـانـم آید از انـدوه کـف



آن همه آرایـش و رنگ و لعـاب —— زلفِ مـشـکی یا بلـونـد چون جـوی آب


بی اثر بودش برای دلـبـری —— می زدم این سوی و آن سو هر دری


هیچ کس من را برای مــن نخواست —— طـرز فـکر و شـخـص ِمن ارزش نداشت


لـیک زیـن پـس هـر که میخواهـد مـرا —— چـون بریـتـنـی، تـاس می یابـد مـرا


اندرون و فکر من زیـباتر اسـت —— این چـنیـن آزاد بودن بهـتـر است


دیگر از اِرشـاد گـشت و روسـری —— خرج ِشامـپو، رنـگ مـو یا مـش گری


تا ابـد بی درد سـر هـستم رهــا —— بـا شـهامــت کـلّـه ام را می تراشم


بنظر شما کدامیک سالم ترند؟؟؟

 

بنظر شما کدامیک سالم ترند؟؟؟


 

امروزه به دلیل افزایش مشغله و نداشتن وقت کافی اکثر مردم بسوی غذاهای آماده و فست فود جذب شده اند که همین مسئله باعث گردیده عادات سالم غذایی جای خود را به عادات ناسالم و مضر بدهند. افزایش بیماریهای قلبی-عروقی و امراضی که مربوط به افزایش وزن می باشد زنگ خطری است برای افراد تا بطور جدی در نحوه تغذیه شان تجدید نظر کنند.

 در این ایمیل تصاویری از غذاهای سالم و ناسالم را مشاهده مینمایید که قضاوت در مورد آنها را به خود شما واگذار میکنیم.


 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 

مردمان