goli_kh

 
הצטרף: 14/02/2011
چه قدر غم انگيز است كه مردم طوری بار می آيند كه به چيزی شگفت انگيز چون زندگی عادت می كنند
נקודות151עוד
Next level: 
Points needed: 49
Last game
בינגו

בינגו

בינגו
לפני 3 שנים 11 ימים

قصه های بچگی(یکی بود،یکی نبود)

برای همه بچه های پرشیایی و اونا که بچه بودن و هنوز دوست دارن بچه بودن رو

یکی بود یکی نبود 
زیر گنبد کبود
پیرزنه نشسته بود
اسبه عصاری می کرد، خره خراطی می کرد ، سگه قصابی می کرد ، گربهه بقالی می کرد، شتره نمد مالی می کرد، موشه ماسوره می کرد،
 بچه ی موش ناله می کرد . پشه رقاصی می کرد ، کارتنک بازی می کرد ، فیل اومد آب بخوره ، 
افتاد ودندونش شکست . داد زد و فریاد زد:

آی ننه جون دندونکم 
از درد دندون دلکم !

اوستای دلاک روبگو 
مرد نظر پاک رو بگو

تابکشه دندونکم 
تا بره درد از دلکم

ننه فیل تا که شنید ، از جا پرید ، گرومپ گرومپ ، دوید و دوید تا خونه ی دلاک رسید .
 اوستای دلاک خواب می دید ، ننه فیل داد زد دلاکه از خواب پرید .
 باهمدیگه دویدن . رفتن ورفتن تا به فیل رسیدن. دلاکه دندون وگرفت و کشید ،دوباره کشید ، زور زد و کشید ،
 اما...دندونه در نیومد .
 به ننه فیله گفت:
 بیا که باهم بکشیم .
 دلاکه دندون رو گرفت ، ننه فیله اوستا رو گرفت ،
کشیدن و کشیدن ، اما... دندونه در نیومد . 
اسبه عصاری را ول کرد و آمد .
 خر خراط آمد . سگ قصاب آمد ، شتر نمد مال آمد . دلاکه دندون رو گرفت ،
 ننه فیله ، دلاک و گرفت.اسبه فیله و گرفت.خره اسب رو گرفت.سگ قصاب خرَرو.شتر نمد مال سگرو
خره خراط ، اسبه را گرفت ، شتره ، خره را گرفت ، سگه قصاب ، شتر نمدمال راگرفت ،
کشیدنن و کشیدن ، اما...دندونه در نیومد که نیومد .
گربه بقالی راو ول کرد و آمد ،موشه ماسوره کنان از راه رسید ، بچه موش ناله کنان از راه رسید،
 پشه رقاصی رو ول کرد واومد، کارتنک بازی رو ول کرد و اومد. 
با همدیگه زور زدن ،باهمدیگه کشیدن،تا...
 دنداون فیل در اومد . درد دلش سراومد .
 شاااااد شد وخندیدش ، دور خودش چرخیدش .
همه اهل شهر قصه هم رفتن پیکار خودشون
 ، قصه ی ما هم سر رسید کلاغه به خونه ش رسید.
قصه رو شنید
زیربال مامانش گرفت خوابید