goli_kh

 
lid geworden: 14-02-2011
چه قدر غم انگيز است كه مردم طوری بار می آيند كه به چيزی شگفت انگيز چون زندگی عادت می كنند
Punten171meer
Volgend niveau: 
Benodigde punten: 29
Last game
Bingo

Bingo

Bingo
3 jaren 60 dagen geleden

سحرم هاتف ميخانه...

سحرم هاتف ميخانه به دولت خواهى        

گفت باز آی كه ديرينه ء اين درگاهى

همچو جم جرعه ء ماكش كه ز سر دو جهان         

پرتو جام جهان بين دهدت آگاهى

قطع اين مرحله بى همرهى خضر مكن       

ظلماتست بترس از خطر گمراهى 

بر در ميكده رندان قلندر باشند       

كه ستانند و دهند افسر شاهنشاهى

خشت زير سر و بر تارك هفت اختر پاى       

دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهى

سر ما و در ميخانه كه طرف بامش       

به فلك بر شد و ديوار بدين كوتاهى

اگرت سلطنت فقر ببخشند اى دل       

كمترين ملك تو از ماه بود تا ماهى

تو در فقر ندانى زدن از دست مده       

مسند خواجگى و مجلس توران شاهى

حافظ خام طمع شرمى ازين قصه بدار

عملت چيست كه مزدش دو جهان مى خواهى

سلام 

صبح سرد سرد سرد شنبه ی رمستونیتون بخیر.امیدوارم دلاتون گرم گرم گرم باشه